ساعت ۸:۳۰ صبح، ۲۲ آبان ۱۳۸۹، دستم به نوشتن نمیرود
از این پنجره رو به آسمان بنویسم و هوای بارانی و خودم که
یا از رهگذرهایی که در این مدت از کنارشان گذشتم و به حضورشان توجه نکردم، شاید اگر دقیق میشدم، پس لایه بیتفاوتی و نگاه تهی و رمز، امید و زندگی میدیدم، شاید
از سبزی نفرت انگیز کاج که همیشه تظاهر به رویش میکند یا از چنار که تقویم خورشیدی را تا مرگ مرور میکند
سبز، سبز، زرد، نارنجی، نارنجی سوخته، قرمز لخت
سبز، سبز، زرد، نارنجی، نارنجی سوخته، قرمز لخت
No comments:
Post a Comment