Tuesday, 28 September 2010
Friday, 24 September 2010
در ادامه پاییز
کدام را باور کنم، منی که از این خیال و خاطره قد برافراشته ام، یا خاطره ای که از وجود من بر جریان گذران زندگی نقش
... بسته است
۱۳۸۰/۰۲/۱۹
و نگاهشان از پشت شیشههای تنهایی
به طلسم سختی نشسته است.
و دلهایشان نیز از درون تنهایی خویش پر میزند درون اتاق خالی.
و دستهایشان در تلاشی بیهوده بخار آب را از روی قفل جدایی پاک میکند.
ولی آنها هنوز نمرده اند، در ابتدای راه درازی هستند
که به اکنونشان بستگی دارد.
آنها که عشق را تا گریه آموخته اند و آنان که به تنهایی خویش آن را پرورانده اند
آیا در پس زنجیرهای عطوفت خالی از احساس نمیمیرند.
Tuesday, 21 September 2010
معرفی وبسایت
برای اینکه بتوانید رادیو آفلاین خود را داشته باشید میتوانید به سایت www.podbean.com مراجعه کنید، این وبسایت مجانی میباشد ولی محدودیت آپلود و پهنای باند دارد. به سادگی بلاگ خود را بسازید و فایلهای امپ۳ خود را با رعایت قانون کپی رایت آپلود کنید. سپس به سادگی میتوانید دکمهٔ share را زده و یا کد html مربوطه را دریافت کنید. http://www.podbean.com/
جایگزین بهتر برای این وبسایت، وبسایت www.box.net میباشد که برای کاربری حرفهای و به ازای هزینهٔ ماهیانه میباشد. در این وبسایت قابلیت آپلود کردن هر گونه فایل را نیز دارا میباشید. این وبسایت مشابه گوگل داکز میباشد، با این تفاوت که امکان پادکست و پهنای باند بهتری به شما میدهد. http://www.box.net/
وبسایت bluehost یکی از معروفترین سرورها جهت خرید وبسایت و فضای آنلاین با ظرفیت نامحدود و امکانات فراوان میباشد. http://www.bluehost.com/
اگر به دنبال درج آگاهی در وبسایت خود هستید، وبسایت commission junction یکی از بهترینها میباشد. به صورت رایگان عضو شوید، اطلاعات خود و وبسایت خود را وارد کنید و به تعداد فزایندهای آگهی تبلیغاتی دسترسی پیدا کنید. به سادگی میتوانید برای هر آگهی درخواست دهید و حد اکثر در یک روز لینکهای مربوطه را دریافت کنید. پرداخت به صورت چک یا از طریق شمارهٔ حساب و بر اساس sale lead یا click برای آگهی ها، و بر حسب EPC و EPM میباشد. http://www.cj.com
Monday, 6 September 2010
قسمت اول
همه جا تاریک بود، تنها نور لپتاپ روشنایی میداد. از جا بلند شد، (صدای جیر جیر کفپوش چوبی) چند قدم تا آشپز خانه رفت تا چیزی بخورد، متوجه حرکت چیزی در حیاط شد. آرام به سمت در رفت. چراغ موبایلش را روشن کرد، صدای تکان خوردن بتهای از دور میآمد، نور را به سمت صدا گرفت، ولی نور خیلی ضعیف بود. شب تاریکی بود، ماه نبود و هوا نیمه ابری بود. باد سردی میوزید. دوباره صدا آمد، نور را گرفت، هیچ چیز پیدا نبود، نور را تکان داد تا چشمهای جانور را ببیند، ولی چشمی پیدا نشد، وحشت زده شد. با خود فکر میکرد که چشم همهٔ جانوران در نور برق میزند. ولی هیچ بازتابی نبود، صدا نزدیک تر میشد، صدای خر خر بود. به سرعت داخل کلبه شد. در را بست، مطمئن شد که قفل بسته شده. به اتاق کناری کلبه رفت تا از پشت پنجره حیاط را ببیند، چیزی در حیاط نبود. فقط کلبه پشت حیاط پیدا بود. متوجه شد که در کلبه باز است. سریع خاطره آن روز کلبه برایش زنده شد، که درون کلبه رفته بود تا اسبابش را تمیز کند، ولی به طرز عجیبی همه چیز خورده شده بود، همه چیز را خر خاکیها خورده بودند، مثل اینکه جنازهای در گوشهٔ اتاق بوده باشد، یا کسی در اتاق دفن شده باشد.
دوباره از خانه خارج شد، با نور موبایل آرام به سمت کلبه رفت، باد تندی وزید و درب کلبه به هم خورد، از ترس نفسش گرفت، نور را به سمت کلبه چرخاند، چیزی به سرعت داخل کلبه شد. تنها توانست سمش را ببیند...
Sunday, 5 September 2010
حلزون کشنده
.حلزونهای کشنده در حال خواب. نقطههایی که در صورت آنها و به شکل چشم است، شاخک این حلزونها میباشد
Subscribe to:
Posts (Atom)