Wednesday, 13 October 2010

مسابقه فوتبال

این داستان چند ماهه اخیر من مثل بازی فوتبال شده، اونم تو مرحله نیمه نهایی و حذفی. تیم دنج در مقابل منتخب سفارات، دانشگاه‌ها و قوانین مغرب و مشرق زمین.

بعد از اینکه تیم به دلیل مسائل یک سال و نیم اخیر از نظر روحی به هم ریخته بود و امیدی به بازگشت به خانه نداشت حریف منتخب مغرب زمین شد.

نیمه اول را طوفانی شروع کردم، تو زمین حریف مساوی بودیم، چند تا حمله، ضدّ حمله، پاتک و غیره زدم ولی‌ نتیجه نداد و بازی هیچ هیچ تموم شد.

نیمه دوم ۷ سری حمله کردم که با هوشیاری دروازه بان حریف همش دفع شد. یکی‌ از حملات تا نزدیکی دروازه حریف هم رفتم که با خطا متوقف شدم و داور به نفع تیم حریف گرفت. بعد از اون بازی یکنواخت بود و اکثرا در مرکز زمین بود تا اونجا که در اواخر بازی سفارت سوئد توپ رو کشید رو دروازه و مدافع خودی (نظام وظیفه) با یک ضربه سر آنچنانی‌ توپ رو گذاشت تو سه کنج دروازه. من که مربی‌ هم بودم سریع مدافع رو کشیدم بیرون و ۱۰ نفره بازی رو ادامه دادم. تیم از هم پاشید، به نیمکت اشاره کردم که بار و بندیل رو ببندید که باید برگردیم وطن. از اون ور تماس گرفتن که فلانی اگه بازی رو ببازی، ۲ سال از بازی توی میادین بین المللی محروم میشی‌ و غیره. خلاصه نزدیک‌های دقیقهٔ ۹۰ بود که به همیاری کواکب و ستارگان، و هشیاری نوک حمله که متشکل از خودم، استادم و استاد آیندم بود، با یه حرکت مدرسه‌ای توپ رو زدیم تو گل. داور سوت رو کشید و ۹۰ دقیقه با نتیجه ۱ بر ۱ پایان یافت.

تو چند دقیقه وقت استراحت به تیم روحیه دادم و برای وقت اضافه آماده کردم.

تو وقت اضافه هافبک تیم خوب عمل کرد و از مرکز دفاع حریف نشد، از گوشه، از گوشه نشد از کنار، از بالا، پایین، در، دیوار و هر جا که می‌‌شد توپ و کشید رو دروازه حریف که نهایتا با ضربه نهایی و استثنائی پای چپ توپ رو چپوندیم تو دروازه اتحادیه مغرب زمین، دروازه بان آمریکایی‌ الاصل و تبعه آلمان که بزرگ شده فرانکفورت بود گیج و حیرت زده توپ رو نگاه می‌‌کرد. کمی‌ به آخر وقت اضافه دوم مونده بود که نوک حمله حریف (سفارت آمریکا) به همراه تمامی‌ همبازی هایش، توپ رو از وسط زمین آن چنان گذاشت تو گل ما که هنوز که هنوز در نیومده (من رو یاد مقدماتی ۲ سال پیش انداخت).

خلاصه وقت اضافه هم مساوی تموم شد و بازی به پنالتی کشید.

پنالتی اول رو حریف گل کرد، تیم دنج هم با یک شوت فنی‌ پنالتی رو گل کرد تا بازی به تساوی برسه و مجبور کنه حریف رو که برای ادامهٔ بازی وقت بیشتری بهش بده. هی‌ ما زدیم، اونا زدن تا بازی ۴-۴ تو پنالتی مساوی شد. خلاصه بازی مساوی بود که در یک حرکت ناجوانمردانه وسط خوابای سوئدی از بین تماشاچی‌ها اومدن و توپ رو گذاشتن در هر آنچه عمیق تر دروازه که می‌‌شد و با صدای رسا اعلام کردن که هر چه سریع تر کشتی شکسته و عنقریب به گل نشسته رو بردار و ببر.

هم اکنون بازی ۵-۴ به نفع منتخب کشورهای غربی بر علیه لشگر شکست خورده ۱۰ نفره دنج هست. بحث در اردو بالا گرفته که چه کسی‌ پنالتی آخر را و چگونه بزند که بازی دوباره به تساوی برسد.

5 comments:

  1. خيلی بازيه پيچيده ای است، اما چرا؟ البته شرايط اقتصادی همه جا بده و فاند و اينا خرابه وضع ولی ديگه نه اينکه به اين مرحله برسه، حريف غربی اصولا دک و پز زياد داره ولی بالاخره رای پيدا می شه که گل رو تو دروازش نشوند، جوری که اونم بدش نياد

    ReplyDelete
  2. آقا این قده بدخلق نباش.... این گل آخر را می کاری! می آی... نگرانش نشو

    ReplyDelete
  3. در ضمن الان همچین خوشحالم که این طبیبیان جماعت خلق شد... حداقل به درد پربار کردن بلاگ ها بخوریم شاید

    ReplyDelete
  4. طبیبیانز جماعت رو باحال گفتی‌ :)

    آره، دیر و زود داره، سوخت و سوزم داره :)

    ممنون برای کامنتها طبیبیانز ؛)

    ReplyDelete
  5. اشکال نداره 5-4 خیالی نیست اینم بدون اکه کل بزنی اینو 2تا کل حساب میشه برات و بازی تمومه!!!

    استرسش اینجوری بیشتره به همون نسبت هم خوشحالی بعدش که تمومه دیگه.

    هنوز برای زدن پنالتی وقت داری عجله نکن.

    ReplyDelete