Saturday, 6 March 2010

ساعت

به نظر من هر انسانی‌ ۳ ساعت درون خود دارد، ساعت بدن، ساعت مغز و ساعت قلب.
ساعت بدن تیک تاک خود را می‌ کند تا باطریش تمام شود ، بعضی‌ ها زودتر بعضی‌ ها دیرتر.
ساعت مغز وقلب به  هم مرتبط هستند، آدم هایی‌ که ساعت مغزشان خیلی‌ تندتر از قلبشان می‌ زند، آدم های خطرناکی می شوند. بر عکس این قضیه خیلی‌ صحت ندارد، یعنی‌ آدم هایی‌ که قلب پیرتردارند، ولی‌ رشد فکری نکرده ا‌ند، آن قدرها خطرناک نیستند، ممکن است خطایی از آنها سر بزند، ولی‌ به شدت خطایی که یک نخبه می‌ کند نمی‌  باشد. البته  اگر تعداد این انسان ها رو به فزونی رود، خطر اینکه این افراد توسط افرادی که ساعت مغزشان تندتر از قلبشان می‌ زند، به بیراهه کشیده شوند افزایش می‌ یابد.
تعادل میان این دو ساعت، انسانی را‌  به اجتماع عرضه می‌کند که می‌ تواند تحت قوانین اجتماعی به نسبت متعادلی در کنار بقیه افراد اجتماع با کمترین مشکلی‌ زندگی‌ کند.
از این بحث ها بگذریم، نمی‌ دانم چرا فکرم به این سمت و سو رفت.
چیزی که من خیلی‌ از آن لذت می‌ برم این است که این ساعت ها به صورت پیوسته در حال کار کردن نیستند. بعضی‌ وقت ها ضرب آهنگ ساعت قلب آن چنان عمیق می‌ شود که مفهوم زمان برای من تغییر می‌ کند .در این لحظات ساعت مغز از کار افتاده است  و عرض زندگیم درحال زیاد شدن است.
مطلب نیمه کاره ماند، ولی‌ عیب ندارد، چون زیاد از صحبت کردن راجع به تعقل لذت نمی‌ برم.


1 comment:

  1. سفرهای نوروزی
    قسمت اول

    سفر با سواری:

    هدف از این نوع سفر استفاده از طبیعت زیبای جاده در پشت ترافیک زنجیری آن است. در این مواقع بعد از لذت بردن از مناظر طبیعی درون اتومبیل کناری ، افراد به بیرون از ماشین آمده و برای استراحت دادن به ناحیه گردن و ستون فقرات خود به صورت دسته جمعی حرکات ورزشی انجام می دهند ! در این زمان افراد دیگر حاضر در محل با شعار «این ... (گردنه) یا فنره » اعضای خانواده خود را به شدت تشویق می کنند . از دیگر مزایای این نوع سفر می توان ، رسیدگی به وضعیت آبیاری درختان کنار جاده توسط افراد دوست دار محیط زیست اشاره کرد ! که البته در مواردی هم برای تقویت و کود دهی به درختان نیز اقدامات شایسته ای صورت می پذیرد!! بعضی از مواقع هم یاد داستان پینوکیو می افتید و تا دلتان می خواهد ، درختان طلا ! نه ببخشید ؛ قوطی کنسرو ، بطری آب ، پوشک افرادی که اسهال خونی ! گرفته اند و ... اشاره کرد.

    دلیل سفر:
    اول: چون همه ایرانی ها رانندگان خوبی در حد فرمول یک هستند و در جاده های ایران اصلا تصادفی صورت نمی گیرد.
    دوم: چون تمام جاده های ما استاندارد است و هیچ مشکلی نیست. و تلفات جاده ای ایران در حد کتابهای گینس است.
    سوم: چون ماشینهای تولید داخل در حد استاندارهای یورو 5 است.
    چهارم: چون ما مشکل بنزین نداریم و ماشینهای اشاره شده (در ردیف سوم) با 20 لیتر سهمیه سفر نوروزی تا شیراز می روند و بر می گردد. (البته اگر بادهای چرخ خود را تنظیم کنید)!!
    پنجم هم به عهده خودتان

    مقصد سفر:
    معمولا این افراد در مکان هایی مانند پارک جنگلی ، ویلا های (خانه های) دسته جمعی و یا چادر مسافرتی اقامت می کنند . از سرگرمی های این دسته از سفرها می توان به کباب باد زدن در پارک جنگلی با عرق گیر ، شستن ظروف در آب رودخانه ، شنا کردن در همان آب و کارواش ماشین ، باز هم در همان آب و در آخر حمام کردن در دریا اشاره کرد! در این گونه سفرها جوانان مجرد بسیار نیکوکار و اهل کمک هستند .
    نکته یک: غذا درست کردن توسط مسافرین دلیل بر بی پولی نیست، می دونید که تنها دلیلش بد بودن غذا های بین راهی است!
    نکته دوم: بردن پیک نیک (کپسول گاز) فقط برای تهیه غذا است ولاغیر !!
    نکته سوم: استفاده از چوب درختان و آتش زدن جنگل هم برای درست کردن غذا یکی از راه حل هاست اما خیلی دردسر داره !

    ReplyDelete