ساعت ۲:۱۸ بامداد، کد در حال اجرا شدن، از ساعت ۱۱ شب این کامپیوتر علیل دارد جان میکند.
فردا با kenneth قرار داریم، میخواهد چند تا از نمودارهای خوشگل ما را برای سمینار داخلی دانشگاه انتخاب کند. امیدوارم که ماتریس سختی درست باشد و نتایج معقول، البته فکر میکنم که نتایج تقریبا درست باشد، ولی سرعت همگرایی خیلی پایین است.
امروز از آن روزهایی بود که باید خدا را شکر کرد اتفاق بدی نیفتاده است، یک شنبهٔ خاکستری بارانی، همراه با تضاد برف و چمن. دیروز مه بود، تداعی کننده شمال، بی کوه و بی دریا، بی غنچه و شکوفه.
نمی دانم چرا هنوز نتیجهٔ دکترا نیامده.
در کلّ حالم خوب است، “ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور، که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند ...”
یوهووووووووووووو! این جا چقدر تغییر کرد یهو!!!! دوست دارم! فقط قبلاً عکست خوب بود (البته خسته! به قول خودت) که حالا همون یک قلم فقط نیست!!!!
ReplyDeleteجواب دکترا هم می آد! به زودی (زودتری از جنس زودتر از زودترهای قبلی) می بینمت!!!ه
حوصلم سر رفته بود، گفتم یه دستی به سر و گوش این وبلاگ بکشم، اون عکس رنگش سبز بود، جور در نمیاومد با زمینه.
ReplyDeleteبه زودی :)