Tuesday 27 October 2009

بالاخره امروز کلنگ تز خورد :) البته درسته که ساعت ۲ رفتم دانشگاه، ولی‌ خوب تا ۱۱ شب اونجا بودم، فکر کنم اگر ساعتم رو ۶ ساعت جا به جا کنم شب و روزم درست بشه

راستی‌ یک موضوعی که چند وقت است ذهنم را مشغول کرده. دوستان کمک کنید

مرز بین کشور‌ها چه مفهومی دارد؟ می‌‌دانم که انسان با شرایط اجتماعی محیطی‌ که در آ‌ن‌ به دنیا می‌‌آید وفق پیدا می‌کند و با فرهنگ همان منطقه بزرگ می‌‌شود و به همان زبان، سخن گفتن می‌‌آموزد

به چه دلیل من باید افتخار کنم که از فلان نژاد یا از بهمان کشور هستم؟ مفهوم قومیت چیست؟ مفهوم کشور‌ها چیست؟ اگر از حیث زبان و فرهنگ به این مقوله نگاه نکنیم، چه فرقی‌ میان من و انسانی‌ که در جای دیگر به دنیا می‌‌آید است؟ آیا مرز بندی میان کشور‌ها نشان از عدم بلوغ ذهن انسان است؟

چرا من به عنوانه یک انسان که بر روی زمین به دنیا آمده ام، برای رفتن به نقطه دیگر زمین باید از مرزهای ساختهٔ ذهن بشر عبور کنم؟

آیا نباید حق انتخاب زندگی‌ در هر نقطه زمین با خود انسان باشد؟ چرا انسان باید نسبت به محلی که در آن به دنیا می‌‌آید متعصب باشد؟ مگر آ‌ن‌ محل یا خاک چیزی به غیر از خاک زمین است؟

1 comment:

  1. چون به آدم هویت می ده. به یک قوم هویت می ده... پس عربها چرا مثلاً ابن سینای مارو می دزدند؟ یا ترکها رومی مارو؟ این مارو اگه ما به خودمون روا می دونیم، اونها هم یک عالمه ما واسه خودشون می سازن... شاید توی شعار کوفتی به نظر بیاد، اما از ابتدای بشریت بوده... مساوی سازی و برداشتن مرزها یک حرف مسخره است که تجربه عملی اش شده مارکسیسم و خیلی وجهه های ادیان و این چیزها...ه

    ReplyDelete